قدم قدم تا بهاری نو
اسفنده و تکاپوی سال نو. همه دنبال نو کردنن. دنبال تکوندن و برق انداختن. من هم امسال با جون و دل همه جا رو برق انداختم. خیلی وقت بود همه نظافتها فقط سطحی انجام میشد. نه روی کابینتا دستمال میخورد نه زیرشون. زیر فرشها خیلی وقت بود تی نکشیده بودم. دیوارها هم که به لطف دود تهران یکدست جرم گرفته بود. مبل ها و صندلی ها زبون نداشتن که فریاد بزنن یه شامپوی حسابی میخوان. تابلوهای رو دیوارها و ظرفهای تو ویترین زیر سنگینی پتوی خاک رنگ باخته بودن... کارم تقریبا تموم شده. مونده فرش آشپزخوونه که باید شسته شه. یه قدم میرم عقب و با لذت همه جا رو نگاه میکنم. شبیه روزهای اولی شده که این اثاث و چیدم. همه چی بوی تازگی میده. مونده من و دخترم و هفت سینی ک...